مهارت فرزند پروری (چندبار در روز به فرزندم بگویم دوستت دارم؟)
مهارت فرزند پروری:
چند بار در روز به فرزندمان بگوییم دوستت دارم؟ قبل از اینکه بپردازیم به موضوع اصلی، در مورد موضوع مهارت فرزند پروري که يکي از ضروريترين و بنياديترين مهارتهاست که در صورت احساس مسئوليت و وظيفه در مقابل سرنوشت فرزندي که خود آنرا به دنيا آوردهاند، قبل از تصميم به بچهدار شدن، مهارت فرزند پروری را بياموزيم. طبق تقسيمبندي سازمان جهاني بهداشت، مهارت فرزند پروري جزو مشاغل و کارهاي سخت و زيانآور طبقهبندي ميشود که متأسفانه در کشور ما چندان جدي گرفته نميشود. قبل از پرداختن به موضوع تعليم و تربيت چند تکليف به عهدي والدين است که بايد از آنها اطلاع داشته باشند.
مهارت زندگی
اول، اينکه طبق پيشنهاد سازمان جهاني بهداشت ما بايد از آموختن اين مهارت فرزند پروری و قبل از ازدواج مهارتهاي دهگانه زندگي را بياموزيم که شامل:
که اين مهارتها هم اکنون در سراسر جهان به طور به طور مشترک آموزش داده ميشود.
در زمينه لزوم آموختن مهارتهاي زندگي ميتوان گفت در حقيقت ما بايد خودسازي و تعليم و تربيت را ابتدا از خودمان شروع کنيم زيرا تا خودمان موفق و خوشبخت نباشيم چگونه ميتوانيم در خوشبختي همسر و يا فرزند خود بکوشيم؟ متاسفانه آن جا که اغلب ما مردم همه چيزدان و در همه زمينهها متخصص هستيم تصور ميكنيم نيازي به آموختن این مهارتهای زندگی و مهارت فرزند پروری و روشهای تربیت فرزند نداريم و از عهده زندگي خود بر مياييم، اما اکثر ما در حل کوچکترين مسائل شخصي، خانوادگي و اجتماعي خود دچار ناکامي، سردرگمي و شکست شده و قادر به حل آنها نيستيم.
اين واقعيت را بايد بپذيريم که روشهاي سنتي فرزند پروری ديگر پاسخگوي مسائل و مشکلات جامعه نيست. بنابراين امروزه با توجه به تحولات عميق سريع فرهنگي و اجتماعي زندگي مدرن، پيشرفت تکنولوژي و نفوذ و گسترش وسايل ارتباط جمعي نظير اينترنت، تلفن همراه و پيامک و … آمار رو به افزايش آسيبهاي اجتماعي، اعتياد، افسردگي و از همه مهمتر با افزايش طلاقهاي پنهان يا عاطفي که به گفته يکي از روان شناسان 80 درصد از روابط خانوادگي فرسايشي، تحملي و زجرآور است، لذا لزوم آموختن اين مهارتها ضروري و لازم به نظر ميرسد.
علاوه بر اين، اهميت و حساسيت مهارت فرزند پروري بدين جهت است که گاه تنها يک جمله پدر و مادر به ويژه يک معلم ميتواند سرنوشت کودک را به اوج خوشبختي و موفقيت و يا به قعر ذلت و بدبختي برساند.
تکليف بعدي والدين اين است که بدانند هدف مهارت فرزند پروری چيست؟ و دنبال چه چيزي هستند؟ مهم ترين تکليف، آگاه بودن از مسير تربيتي است. عمدهترين کاري که والدين بايد انجام دهند اين است که در اين مسير با مراحل رشد آشنا شوند. رشد، شامل: رواني، اجتماعي، اخلاقي، احساسي و … است. منظور از رشد ويژگيهايي است که بچهها در اين مراحل دارند.
پدر و مادر بايد بدانند که مهارت فرزند پروری از تولد شروع ميشود و والدين بيشترين نقش را در 8 سال اول تولد دارند. بعد تا 12 سال اين نقش کم رنگ، تا 18 سال کم رنگ تر و بعد از 18 سالگي تحت تأثير عوامل محيطي، هم سالان و جامعه قرار ميگيرند، والدين بايد آگاه باشند با محکم کردن پايههاي شخصيتي در همهي زمينههاي رشد، تنها در اين سالها فرصت دارند به تربيت فرزند خود بپردازند.
متاسفانه گاهي اوقات ناآگاهي خانوادهها از اين مسير رشد، باعث ميشود اشتباهي مداخلاتي داشته باشند، اشتباهي کرده و در واقع تربيت آسيبزايي ارائه دهند.
مهارت فرزند پروري
“دوستت ندارم” بر عکس آنچه روان شناسان علم کودک ميگويند اين جملهاي است که بارها و بارها در روز از زبان والدين و برخي معلمها و مربيان مهدکودک، با کوچکترين اشتباه کودک ميشنويم. در اين مقاله قصد داريم به مهارت فرزند پروری بپردازيم که گفتن اين جمله و عدم ابراز محبت چه آثار مخرب و ويرانگري بر سرنوشت کودک خواهد گذاشت.
چرا غذات رو نخوردي؟ چرا اتاقت نامرتبه؟ چرا درس نميخوني؟ ديگه دوستت ندارم ديگه مامانت نيستم”. اما چرا روان شناسان معتقدند در روز به کودکان 50 بار بگوييد دوستت دارم و از گفتن جمله “دوستت ندارم” اجتناب كنيد؟
ايرج وثوق، روانپزشک، در پاسخ به اين پرسش ميگويد، با توجه به اينکه بچهها در دوران کودکي قدرت تشخيص بين عمل بد و انسان بد را نميدانند وقتي به آنها که کار بدي را انجام دادهاند گفته ميشود دوستت ندارم، کودک تصور ميكند آدم بدي است، نه اينکه کارش اشتباه و بد است.
اين ذهنيت در کودک که من آدم بدي هستم چه تأثير مخربي بر شخصيت او خواهد گذاشت؟ شخصيت به عنوان نگرش يك فرد به زندگي و الگوي تعاملات و ارتباطات در جامعه و به ويژه قدرت و توانايي در حل مشکلات و مسائل زندگي به اين بر ميگردد که اين فرد تا قبل از 18 سالگي چه تصوير مثبت و يا منفياي از خود دارد. تأييد کردن والدين و مربيان باعث ميشود تصوير و برداشت فرد از خود، تصوير مثبت و سالمي باشد.
بنابراين براي اينکه ذهنيت مثبتي در کودک شکل بگيرد، بايد روزانه بارها و بارها در روز حداقل 50 بار به فرزندتان بگویید دوستت دارم تا سن 18 سالگي ابراز محبت كنيم يا دوست داشتن خودمان را به او نشان دهيم و به بچه ها اين نکتهها را يادآوري كنيم که هر آدمي ميتواند کار بدي انجام دهد اما کار بد يك آدم، دليل بد بودن شخصيت او نيست. براي تأييد کودک خود، به جاي اينکه بگوييم” تو بچه بدي هستي ديگه دوستت ندارم” ميتوانيم بگوييم ” تو بچهي خوبي هستي، من خيلي دوستت دارم اما عملت را دوست ندارم و يا اينکه بگوييم کار بد تو منو ناراحت کرد.
متأسفانه در بعضي از خانوادهها علاوه بر باوري سنتي که معتقد به ابراز محبت در خانواده نيستند، فکر ميكنند بچه لوس ميشود و از ابزارهاي ويرانگري مانند تحقير، سرزنش، تهديد، تنبيه، مقايسه، امر و نهي فراوان، و ترس و … استفاده ميكنند و با برچسب زدن به کودک نظير، چقدر لج بازي، تنبل، دست و پاچلفتي، خنگ و … آينده کودک خود را به تباهي و ويراني ميكشانند.
اما چرا روانشناسان در زمینه مهارت فرزند پروری معتقدند، تصوير منفي در آينده کودک تأثير مخربي خواهد گذاشت؟ در واقع، تصوير منفي زمينهساز کاهش اعتماد به نفس است و عدم اعتماد به نفس ريشه بسياري مشکلات خواهد بود. از مهمترين مشکلات مهارت فرزند پروری است که فرد به دليل تصوير و باوري که در او شکل گرفته تصور ميكند قادر بر حل مسائل و مشکلات خود نيست و هيچ تلاشي هم علي رغم تواناييهاي خود براي حل آنها نميكنند.
علاوه بر اين استعدادها و توانمنديهاي او هرگز رشد نميكند. چنين فردي نميتواند ابراز وجود کند، بسيار خجالتي است و نميتواند حقش را بگيرد و فردي که قادر به ابراز وجود نيست مسلماًً ناراحتيهايش را هم نميتواند ابراز کند، بنابراين در خودش ميريزد که اين موضوع باز زمينه ساز مشکلات جسمي و رواني ديگر ميگردد.
چنين اشخاصي واکنشهاي بسيار عصبي داشته و زماني هم که عصباني ميشوند اگر راه به جايي نبرند، افسرده ميشوند. تصوير منفي وقتي در ذهن کسي شکل بگيرد يعني تصوير ” من بدم ” باعث ميشود فرد در دوست داشتن خودش دچار شک و ترديد شود و فردي که خود را بد ميداند مسلماً نميتواند خودش را دوست داشته باشد، بنابراين در اعلام، ابراز محبت و دوست داشتن ديگران دچار مشکل ميشود.
از مهمترين مشکلات اين افراد آسيبهايي است که در روابط بين فردي خواهند داشت. از ديگر تأثيرات مثبت ابراز محبت در دوران کودکي، نقش آن در يادگيري است. هر چقدر اين ابراز محبت همراه با تماس پوست مانند لمس کردن باشد به سبب تغييرات شيميايي مانند افزايش دوپامين باعث افزايش يادگيري بهتر کودک ميگردد.
هم چنين ابراز محبت باعث امنيت و آرامش کودک شده و از جايي که از لحاظ رواني ضريب امنيت او افزايش پيدا ميكند فرد احساس ميكند در مواجهه با مشکلات نگراني و استرس، داراي يك تكيهگاه است بنابراين در برخورد با مشکلات کارآمدتر عمل ميكند.
کمبود عشق و محبت در خانواده باعث خلاء عاطفي شده و علاوه بر آن از جايي که هميشه تصوير “من بدم” در ذهن اوست و خودش را دوست ندارد با کوچکترين محبت جذب هر فردي که ميگويد “تو خوبي” در بيرون از خانواده ميشود افراد زيادي به دست چنين اشخاصي به انواع دامها ميافتند.
علاوه بر اين، کسي که داراي کمبود محبت است و احساس ميكند کسي او را دوست ندارد، احساس خوبي هم به ديگران نخواهد داشت و قادر نخواهد بود کسي را دوست داشته باشد، بنابراين ميزان پرخاشگري و رفتارهاي ضد اجتماعي او بالا ميرود.
در پايان اميدواريم روزي برسد كه همانطور که براي جلوگيري از تصادفات در جاده گرفتن گواهينامهي صلاحيت رانندگي ضروري است براي جلوگيري از تصادفات در جادهي زندگي هم قبل از ازدواج، گرفتن گواهينامهي مهارتهاي زندگي، به ويژه مهارت فرزند پروري لازم و ضروري باشد.